دلـم یـک تـصـادف جـدی می خواهـد!
پر سـر و صـدا
آمبـولانـس ها سـراسیـمه شـوند و
کــار اَز کــار بــگـذرد…!
تمام آرزوی امشب من ، ندیدن فرداست …
لحظاتی هست که هیچ چیز این زندگی قانعت نمی کند
و فقط و فقط نیاز به اندکی مردن داری !
می خندم!
دیگر تب هم ندارم
داغ هم نیستم
دیگر به یاد تو هم نیستم
سرد شده ام
سرد سرد
نمی دانم
شاید…
شاید دق کرده ام!
کسی چه می داند…
این روزها پارو را رها کرده ام ودراز شده ام
کف قایقی معلق که به هیچ کجا نمی رود